رها کن و برو!
کسی که میبیند توان این مسئولیت را ندارد که در سطح اجتماع مسلمین یا هر محیط دیگر، زمینه تربیت انسانها را فراهم کند و دستورات الهی را انجام دهد، نباید کار را بپذیرد، چه رسد به اینکه برای رسیدن به آن منصب و پست، تلاش و رقابت کند! لذا اگر کسی علم دارد که ناتوان است ولی درعینحال خودش را در معرض این مسئولیتها قرار دهد، معلوم میشود که متدین واقعی نیست. یک وقت هست که نمیداند، وقتی وارد کار شد، میفهمد که نمیتواند، اگر متدین است، باید کار را رها کند و برود.
مؤمن این دو ویژگی را ندارد
پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه وآله و سلّم) فرمودند: «خَصْلَتَانِ لَا تَجْتَمِعَانِ فِی مُؤْمِنٍ الْبُخْلُ وَ سُوءُ الظن بِالرّزْق» دو خصلت هیچگاه برای مؤمن بهوجود نمیآید: بخل و سوءظن به رزق. این روایت خیلی ظرافتکاری دارد.
«اعتراف به ربوبیت» یک وقت «زبانی» است، یک وقت «اعتقاد عقلی» است و یک وقت از واردات قلبی است که اسم آن میشود «ایمان». همینکه بگوییم:
«ایمان»، میشود «امر قلبی». کسی که به ربوبیت حق اعتقادِ قلبی داشته باشد، بخیل نمیشود و سوءظن نسبت به رزق پیدا نمیکند. حضرت این مطلب را خیلی صریح بیان میکنند.
مانع اصلی چیست؟
این را بدانید آنچه که مانع است، تعلقات نفسانی است. «تعلقات نفسانی، مانع است»؛ نه میگذارد حق را تشخیص دهی، نه راه رسیدن به حق را، نه حرکت در راه حق را و نه میگذارد پایداری در این راهکنی. اگر اینها را کنار بگذاری، حق میدرخشد؛ راهش را هم خودش نشان میدهد. بعد هم وقتی زیباییاش را دیدی، به حرکت میافتی. مانع همه اینها، تعلقات نفس است.
علی(علیهالسلام) بعد از این جملات به «استقامت» و «صبر» سفارش میکنند؛ «وَالِاسْتِقَامَه الِاسْتِقَامَه ثُم الصبْرَ الصبْرَ وَ الْوَرَعَ الْوَرَعَ إِن لَکمْ نِهَایه فَانْتَهُوا إِلَی نِهَایتِکمْ» بر شما باد به پایداری، پایداری؛ سپس به صبر، صبر؛ ورع و پرهیزکاری؛ همانا برای شما پایانی است، پس خویش را به مقصد خویش برسانید!
بعضیها حق را تشخیص دادند اما...
علی(علیهالسلام) فرمود: از حق دست برندارید! از این جمله معلوم میشود که نظر حضرت به عدهای بوده است که حق را تشخیص دادند، راه رسیدن به آن را هم پیدا کردند و چه بسا مدتی هم در آن راه قدم گذاشتند، بعد عواملی موجب شد که دیگر پایداری نکردند. «فَلَا تَزُولُوا عَنِ الْحَق وَ وَلَایه أَهْلِ الْحَق فَإِنه مَنِ اسْتَبْدَلَ بِنَا هَلَک» چقدر زیبا میگوید. اینها از حق کناره
گرفتند و رابطهشان را با کسانی که راهبران بهسوی حق بودند و در مسیر حق راهبر بودند، قطع کردند و برای همین هلاک شدند.
برای رسیدن به شهود چه کنیم؟
... آنهایی که میخواهند به شهود برسند باید همین مسیر شرع را بروند. این را بدانید که از نظر مقامات معنوی راهی جز همین راه شرع نداریم؛ یعنی ترک محرمات و اتیان واجبات. خیال نکنید ذکر و وِرد و امثال اینها آدم را بهجایی میرساند! اگر این نباشد، همه آنها بیاثر است. گاهی به من مراجعه میکنند و میگویند چهکار کنیم؟ میگویم این اداواطوار درآوردن یعنی چه؟! اگر واقعاً میخواهی معصوم شوی، با ترک محرمات و اتیان واجبات، میشوی معصوم؛ مستحبات و مکروهات هم پیشکِشت!
این را مقید باشید. بنا نیست نعوذ بالله، انسان یک زبان افسارگسیخته داشته باشد، چشم افسارگسیخته داشته باشد، گوش افسارگسیخته داشته باشد، اعضاء و جوارح ظاهریاش از نظر مسائل شرعی اصلاً رعایت نکند، بعد این با ذکر و وِرد به مقامات معنویه برسد. نه خیر! معلوم میشود که هیچ درک نکردهای معارف اسلام را...
راه نجات از خطر
من میخواهم امشب و در این جلسه به جوانان توصیه کنم که مواظب باشید! میخواهند شما را به لاابالیگری بکشانند. اینها دشمنان اسلاماند که شما را به لاابالیگری میکشانند. میخواهند روحیه تعبد را از شما بگیرند. مواظب باشید و این را حفظ کنید! بهخصوص این گوهر گرانبها را حفظ کنید! نکند یک وقت آن طرف، دلهایتان را از حسین جدا کنند! خطر آنجا است! بدانید نجاتدهنده شما هم همین پیوند با حسین است!