سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شهادت غم انگیز حضرت رقیه سلام الله علیها
| نظر بدهید

سلام بر تو و عاشورای بزرگی که در چشم‌های کوچک تو خلاصه شده است.

سلام بر تو که در خنکای لبخند حسین علیه‌السلام رها بودی و پا به پای آبله، زخم‌هایش را به جستجو.

سلام بر کوچکی گام‌هایت؛ به تو و خاطرات در آتش رها مانده‌ات.

سلام بر تو که آتش، کوتاه‌تر از دامنت نیافت.

تو را خوب‌تر از شام غریبان، زینب می‌شناسد و تو بهتر از همه، شام غریبان را.

شام غریبان، تو را خوب می‌شناسد؛ تورا که آن‌قدر پدر پدر کردی و «یا عَمَّتِیَ و یا أُخْتَ أَبِی! أیْنَ أَبِی» گفتی تا در روشنای حضور حسین علیه‌السلام غوطه‌ ور شدی.

سلام بر تو؛ به آن زمان که در هیاهوی غبار و سوار، اشک و مشک و ستیغ و تیغ، حسین علیه‌السلام را در خلسه و خون و خاکستر رها دیدی.

از اندوه و داغ و دلتنگی، بوی تو به مشامم می‌رسد و هرگاه نام تو را می‌نویسم، هیچ واژه‌ای را توان توصیف اندوهت نیست.

از کنار شط تا وادی نخله، از مرشاد تا به حلب و از دید نصرانی تا به عسقلان، تو بودی همدم تنهایی بابا.

سلام به تو ای سئوال بزرگ تاریخ! پس از گذشت قرن‌ها آیا آبله پاهایت خوب شده‌است؟

عصر روز سه شنبه در خرابه در کنار حضرت زینب سلام الله علیها نشسته بود.جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند.

پرسید: عمه جان! اینان کجا می روند؟ حضرت زینب سلام الله علیها  فرمودند: عزیزم این ها به خانه هایشان می روند.پرسید: عمه! مگر ما خانه نداریم؟ فرمودند: چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است.تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد.

بلافاصله پرسید: عمه! پدرم کجاست؟ فرمود: به سفر رفته.طفل دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت.پاسی از شب گذشت.ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید.سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جویی نمود، به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند.

خبر را به یزید رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند.رأس مطهر سیدالشهدا را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند.سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سیدالشهدا را دید، سر را برداشت و درآغوش کشید.

بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد، گفت: پدر جان چه کسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟ پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی صِغَرِ سِنِّیِ» چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار می دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم.

دختر خردسال حسین علیه السلام آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد.همه خیال کردند به خواب رفته.وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود.شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند.

منبع: نفس المهموم، ص456.



نویسنده : خادم حرم حضرت عبدالعظیم
تاریخ : چهارشنبه 92 بهمن 30
زمان : ساعت 3:31 صبح
اینجا کجاست؟ روایتی کوتاه از کاخ خضرای یزید /شام
| نظر بدهید

آی مردم! اینجا کجاست که گویا در و دیوار پر از نجوا شده­اند؟!
این فضا، این کوچه و بازار­ها، همان کوچه هاست؟ این آسمان همان آسمان است؟
آری! این زمین فقط پوست انداخته­است زیرپای این همه بی شرمی...
اینجا "مسجداموی" یا به عبارتی "کاخ خضرای یزید" است.
و این دروازه محل ورود کاروان آل یاسین است، کاروانی که در پناه خون خدا _حسین بن علی (علیه السلام)_

با جلوداری زینب (علیها السلام) _عقیله ی بنی هاشم_

و سجاد بن حسین (علیه السلام) _تنها بازمانده ی امامت _ وارد مسجد شدند.
زینب (علیها السلام) جان چه حالی داری؟
اسوه­ی صبوری!
فرزند بیست و پنج سال خانه نشینی پدری چون علی (علیه السلام)!
دخترک شش ساله، یتیم مادری چو زهرا (علیها السلام) شده!
بانوی زانوان خاتم النبیا، محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله)، چه حالی داری؟
خواهر کسی که غمگین از دنیا رفت!
خواهر کسی که از محاسنش قطره­های خون می­چکید!
خواهر امامی که حرمتش شکسته شد!
حریمش دریده شد!
خواهرحسینی (علیه السلام) که ولادتش و حیاتش وشهادتش همه زیبایی بود.
درودبر تو ای بانوی اسیرشده در شهر ها.
درود بر تو ای بانویی که در خرابه­های شام جای گرفتی.
درود بر تو ای سرگردان مانده در صحرای کربلا.
نه... باورکردنی نیست!

اینجا محل ورود راس شهدای کربلاست و در راس همه­ی آنها، سر حسین (علیه السلام) توست.
نکنید... شما را به خدا با زینب (علیها السلام) چنین مکنید.
با زینبی (علیها السلام) که نفس از نفس حسین (علیه السلام) می­گرفت، چنین مکنید.
با زینبی (علیها السلام) که در آغوش حسین (علیه السلام) چشم می­گشاید چنین مکنید.
با دختری که دست پرورده­ی مکتب نبی رحمت است. با زینت پدری که ولیّ رافت است چنین مکنید.
آه که قامت فاطمه (علیها السلام) بانوی عالمین ازهول چنین روزی دو تا شده­است.



نویسنده : خادم حرم حضرت عبدالعظیم
تاریخ : چهارشنبه 92 بهمن 30
زمان : ساعت 3:29 صبح
سرگذشت حضرت رقیه علیها السلام در کربلا
| نظر بدهید

با ملاحظه ی کتب و اقوال گوناگون، مجموع فرزندانی که به امام حسین علیه السلام نسبت داده شده است هشت دختر و سیزده پسر می باشد. هشت دختر آن حضرت: فاطمه ی کبری و فاطمه ی صغری و زبیده و زینب و سکینه و آن دختر که در خرابه وفات کرد (که بعضی نامش را زبیده و بعضی رقیه گفته اند) و ام کلثوم و صفیه می باشند. و سیزده پسر وی: علی اکبر، علی اوسط، علی اصغر، محمد، جعفر، قاسم، عبدالله، محسن، ابراهیم، حمزه، عمر، زید و عمران بن الحسین علیهم السلام می باشند. در ادامه مصیبات وارد شده بر دختر خردسال امام حسین علیه السلام، حضرت رقیه علیها السلام  که در خرابه ی شام، از شدت سوز و گداز در فراق پدر، جان به جان آفرین تسلیم نمودند را در حد توان ذکر می کنیم.

 حضرت رقیه علیها السلام در عاشورا

در بعضی روایات آمده است: حضرت سکینه علیهاالسلام در روز عاشورا به خواهر سه ساله ای (که به احتمال قوی همان حضرت رقیه علیهاالسلام باشد) گفت: "بیا دامن پدر را بگیریم و نگذاریم برود کشته بشود". امام حسین علیه السلام با شنیدن این سخن بسیار اشک ریخت و آنگاه رقیه علیهاالسلام صدا زد: "بابا! مانعت نمی­شوم. صبر کن تا تو را ببینم". امام حسین علیه السلام او را در آغوش گرفت و لب های خشکیده اش را بوسید. در این هنگام آن نازدانه ندا در داد که:

العطش العطش، فان الظما قد احرقنی

بابا بسیار تشنه ام، شدت تشنگی جگرم را آتش زده است.

امام حسین علیه السلام به او فرمود: "کنار خیمه بنشین تا برای تو آب بیاورم". آنگاه امام حسین علیه السلام برخاست تا به سوی میدان برود، باز هم رقیه دامن پدر را گرفت و با گریه گفت: یا ابة این تمضی عنا؟

بابا جان کجا می روی؟ چرا از ما بریده ای؟

امام علیه السلام یک بار دیگر او را در آغوش گرفت و آرام کرد و سپس با دلی پرخون از او جدا شد.(1)

 آخرین دیدار امام حسین علیه السلام با حضرت رقیه علیها السلام

وداع امام حسین علیه السلام در روز عاشورا با اهل بیت علیهم السلام صحنه ای بسیار جانسوز بود، ولی آخرین صحنه ی دلخراش و جگرسوز، وداع ایشان با دختری سه ساله بود که ذیلا می خوانید: هلال بن نافع، که از سربازان دشمن بود، می گوید: من پیشاپیش صف ایستاده بودم. دیدم امام حسین علیه السلام ، پس از وداع با اهل بیت خود، به سوی میدان می آید. در این هنگام ناگاه چشمم به دخترکی افتاد که از خیمه بیرون آمد و با گامهای لرزان، دوان دوان به دنبال امام حسین علیه السلام شتافت و خود را به آن حضرت رسانید. آنگاه دامن آن حضرت را گرفت و صدا زد:

 یا ابة! انظر الی فانی عطشان.

بابا جان، به من بنگر، من تشنه ام.

شنیدن این سخن کوتاه ولی جگر سوز از زبان کودکی تشنه کام، مثل آن بود که بر زخمهای دل داغدار امام حسین علیه السلام نمک پاشیده باشند. سخن او آنچنان امام حسین علیه السلام را منقلب ساخت که بی اختیار اشک از دیدگانش جاری شد. با چشمی اشکبار به آن دختر فرمود:

الله یسقیک فانه وکیلی.

دخترم، می دانم تشنه هستی خدا ترا سیراب می کند، زیرا او وکیل و پناهگاه من است.

هلال می گوید: پرسیدم "این دخترک که بود و چه نسبتی با امام حسین علیه السلام داشت؟" به من پاسخ دادند: او رقیه علیها السلام دختر سه ساله ی امام حسین علیه السلام است.(2) به یاد لب تشنه ی پدر آب نخورد! عصر عاشورا که دشمنان برای غارت به خیمه ها ریختند، در درون خیمه ها مجموعا 23 کودک از اهل بیت علیهم السلام را یافتند. به عمر سعد گزارش دادند که این 23 کودک، بر اثر تشنگی در خطر مرگ هستند. عمر سعد به آنها اجازه داد به آنها آب بدهند. وقتی که نوبت به حضرت رقیه علیها السلام رسید آن حضرت ظرف آب را گرفت و دوان دوان به سوی قتلگاه حرکت کرد. یکی از سپاهیان دشمن پرسید: کجا می روی؟ حضرت رقیه علیها السلام فرمود: "بابایم تشنه بود. می خواهم او را پیدا کنم و برایش آب ببرم". او گفت: آب را خودت بخور. پدرت را با لب تشنه شهید کردند! حضرت رقیه علیها السلام در حالیکه گریه می کرد، فرمود: "پس من هم آب نمی آشامم".(3) نیز در کتاب مفاتیح الغیب ابن جوزی آمده است که، صالح بن عبدالله می گوید: موقعی که خیمه ها را آتش زدند و اهل بیت علیهم السلام رو به فرار نهادند، دختری کوچک به نظرم آمد که گوشه ی جامه اش آتش گرفته، سراسیمه می­گریست و به اطراف می دوید و اشک می ریخت. مرا به حالت او رحم آمد. به نزد او تاختم تا آتش جامه اش را فرونشانم. همین که صدای سم اسب من را شنید اضطرابش بیشتر شد. گفتم: ای دختر قصد آزارت ندارم. بناچار با ترس ایستاد. از اسب پیاده شدم  و آتش جامه اش را خاموش نمودم و او را دلداری دادم. یکمرتبه فرمود: ای مرد، لبهایم از شدت عطش کبود شده، یک جرعه آب به من بده. از شنیدن کلام رقتی تمام به من دست داده ظرفی پر از آب به او دادم. آب را گرفت و آهی کشید و آهسته رو به راه نهاد. پرسیدم: عزم کجا داری؟ فرمود: خواهر کوچکتری دارم که از من تشنه تر است. گفتم: مترس، زمان منع آب گذشت، شما بنوشید. گفت: ای مرد، سوالی دارم، بابایم حسین علیه السلام تشنه بود، آیا آبش دادند یا نه؟! گفتم: ای دختر نه والله، تا دم آخر می فرمود: (اسقونی شربة من الما) می فرمود: یک شربت آب به من بدهید، ولی کسی او را آبش نداد بلکه جوابش را هم ندادند. وقتی که آن دختر این سخن را از من شنید، آب را نیاشامید، و بعضی از بزرگان می گویند اسم او حضرت رقیه خاتون علیها السلام بوده است.(4) کنار سجاده، چشم به راه پدر بود!

از کتاب سرور المومنین نقل شده است: حضرت رقیه علیها السلام هربار هنگام نماز، سجاده ی پدر را پهن می کرد، و آن حضرت بر روی آن نماز می خواند. ظهر عاشورا نیز، طبق عادت، سجاده ی پدر را پهن کرد و به انتظار نشست. ولی بعد از مدتی، ناگهان دید شمر وارد خیمه شد. رقیه علیها السلام به او گفت: آیا پدرم را ندیدی؟ شمر بعد از آنکه آن کودک را در کنار سجاده، چشم به راه پدر دید، به غلام خود گفت: این دختر را بزن! غلام به این دستور عمل نکرد. شمر خود پیش آمد و چنان سیلی به صورت آن نازدانه زد که عرش خداوند به لرزه درآمد.(5)  

 کنار پیکر خونین پدر، در شب شام غریبان

در کتاب مبکی العیون آمده است: در شب شام غریبان، حضرت زینب علیها السلام در زیر خیمه ی نیم سوخته، اندکی خوابید. در عالم خواب مادرش حضرت فاطمه ی زهرا علیهاالسلام  را دید. عرض کرد: مادرجان آیا از حال ما خبر داری؟!حضرت فاطمه ی زهرا علیهاالسلام فرمود: تاب شنیدن ندارم. حضرت زینب علیهاالسلام عرض کرد: پس شکوه ام را به چه کسی بگویم؟ حضرت فاطمه ی زهرا علیهاالسلام فرمود: "من خود هنگامی که سر از بدن فرزندم حسین علیه السلام جدا می کردند، حاضر بودم. اکنون برخیز و رقیه علیهاالسلام را پیدا کن". حضرت زینب علیهاالسلام برخاست. هر چه صدا زد، حضرت رقیه علیهاالسلام را نیافت. با خواهرش ام کلثوم علیهاالسلام، در حالیکه گریه می کردند و ناله سر می دادند، از خیمه بیرون آمدند و به جستجو پرداختند، تا اینکه نزدیک قتلگاه صدای او را شنیدند. آمدند کنار بدنهای پاره پاره، دیدند رقیه علیهاالسلام خود را روی پیکر مطهر پدر افکنده و در حالیکه دستهایش را به سینه ی پدر چسبانیده است درد و دل می کند. حضرت زینب علیهاالسلام او را نوازش داد. در این وقت سکینه علیهاالسلام نیز آمد و با هم به خیمه بازگشتند. در مسیر راه، سکینه علیهاالسلام از رقیه علیهاالسلام پرسید: چگونه پیکر پدر را جستی؟ او پاسخ داد: "آنقدر پدر پدر کردم که ناگاه صدای پدرم را شنیدم که فرمود: بیا اینجا، من در اینجا هستم".(6)

با اقتباس آزاد از کتاب ستاره ی درخشان شام حضرت رقیه دختر امام حسین علیهاالسلام

  پی نوشت:

_____________________________________________________

1- وقایع عاشورا سید محمد تقی مقدم ص455 و حضرت رقیه علیهاالسلام تالیف شیخ علی فلسفی ص550.

2- سرگذشت جانسوز حضرت رقیه علیهاالسلام ص22 به نقل از وقایع و الحوادث محمد باقر ملبوبی، ج3، ص192.

3- سرگذشت جانسوز حضرت رقیه علیهاالسلام ص29 به نقل لز ثمرات الحیاة ج2، ص38.

4- حضرت رقیه علیهاالسلام، شیخ علی فلسفی ص13.

5- سرگذشت جانسوز حضرت رقیه علیهاالسلام ص26 به نقل از حضرت رقیه علیهاالسلام تالیف علی فلسفی، ص7.

6- سرگذشت جانسوز حضرت رقیه علیهاالسلام، ص27.



نویسنده : خادم حرم حضرت عبدالعظیم
تاریخ : چهارشنبه 92 بهمن 30
زمان : ساعت 3:26 صبح
حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
| نظر بدهید

حضرت رقیه علیه السلام از کودکانی هستند که در کربلا بودند و از کودکان کم سن و سال هم هستند که عمر طولانی هم نداشتند و 4 سال بیشتر عمر نکردند. در مقاله زیرتلاش کردیم تا با پژوهشی حول وجود مبارک حضرت رقیه علیه السلام نگاه روشنی نسبت به ایشان داشته باشیم.

درباره سنّ شریف حضرت رقیه (علیهاالسلام) در میان تاریخ نگاران اختلاف نظر وجود دارد. اگر اصل تولد ایشان را بپذیریم، مشهور این است که ایشان سه یا چهار بهار بیشتر به خود ندیده و در روزهای آغازین صفر سال 61 ه .ق، پرپر شده است.

بر اساس نوشته‏های بعضی کتاب‏های تاریخی، نام مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام)، امّ اسحاق است که پیش‏تر همسر امام حسن مجتبی (علیه‏السلام) بوده و پس از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن (علیه‏السلام) به عقد امام حسین (علیه‏السلام) درآمده است.(1) مادر حضرت رقیه(علیهاالسلام) از بانوان بزرگ و با فضیلت اسلام به شمار می‏آید. بنا به گفته شیخ مفید در کتاب الارشاد، کنیه ایشان بنت طلحه است.(2)

 نام گذاری حضرت رقیه (علیهاالسلام)

رقیه از «رقی» به معنی بالا رفتن و ترقی گرفته شده است.(3) گویا این اسم لقب حضرت بوده و نام اصلی ایشان فاطمه بوده است؛ زیرا نام رقیه در شمار دختران امام حسین(علیه‏السلام) کمتر به چشم می‏خورد وایشان همان فاطمه بنت الحسین (علیه‏السلام) هستند، که به ایشان فاطمه صغیره هم می گفتند.

در واقع، بعضی از فرزندان امام حسین (علیه‏السلام) دو اسم داشته‏اند و امکان تشابه اسمی نیز در فرزندان ایشان وجود دارد. گذشته از این، در تاریخ نیز دلایلی بر اثبات این مدعا وجود دارد. چنانچه در کتاب تاریخ آمده است: «در میان کودکان امام حسین (علیه‏السلام) دختر کوچکی به نام فاطمه بود و چون امام حسین (علیه‏السلام) مادر بزرگوارشان را بسیار دوست می‏داشتند، هر فرزند دختری که خدا به ایشان می‏داد، نامش را فاطمه می‏گذاشت. همان گونه که هرچه پسر داشتند، به احترام پدرشان امام علی (علیه‏السلام) وی را علی می‏نامید».(4) گفتنی است سیره دیگر امامان نیز در نام گذاری فرزندانشان چنین بوده است.

 پژوهشی در دیدگاه‏های تاریخی در مورد حضرت رقیه (علیهاالسلام)

در بعضی کتاب‏های تاریخی، نام حضرت رقیه (علیهاالسلام) آمده، ولی در بسیاری از آن‏ها نامی از ایشان برده نشده است. این احتمال وجود دارد که تشابه اسمی میان فرزندان امام حسین (علیه‏السلام)، سبب پیش آمدن این مسأله شده باشد. هم چنان که بعضی از کتاب‏ها به این مسأله اذعان دارند و بنابر نقل آن‏ها، حضرت رقیه (علیهاالسلام) همان فاطمه صغری (علیهاالسلام) است. که در این جا به این مسأله خواهیم پرداخت.

 طرح بحث

برای روشن شدن این مطلب، بحث را با طرح یک پرسش بنیادین و بسیار مشهور آغاز می‏کنیم که: آیا نبودن نام حضرت رقیه (علیهاالسلام) در شمار فرزندان امام حسین (علیه‏السلام) در کتاب‏های معتبری چون ارشاد مفید، اعلام الوری، کشف الغمة و دلائل الامامة، بر نبودن چنین شخصیتی در تاریخ دلالت دارد؟

با بیان چند مقدمه، پاسخ این پرسش به خوبی روشن می‏شود:

1- در دوره زندگانی ائمه اطهار (علیهم‏السلام) و در صدر اسلام مسائلی مانند کمبود امکانات نگارشی، اختناق شدید حکمرانان اموی، کم توجهی به ثبت و ضبط جزئیات رویدادها، فشار حکومت بر سیره نویسان، جانب داری‏ها و.... سبب بروز بعضی اختلافات در نقل مطالب تاریخی می‏شده است.

2- در اثر تاخت و تازها و وجود بربریت و دانش ستیزی بعضی حکمرانان، بسیاری از منابع ارزشمند از میان رفته است. به همین دلیل، این گمان تقویت می‏شود که چه بسا بسیاری از این اسناد و منابع معتبر، در جریان این درگیری‏ها، از بین رفته و به دست ما نرسیده است.

3- همان گونه که پیش‏تر گفته شد، امام حسین (علیه‏السلام) به دلیل شدت علاقه به پدر بزرگوار و مادر گرامی‏شان، نام همه فرزندان خود را فاطمه و علی می‏گذاشتند. این امر خود منشأ بسیاری از سهوِ قلم‏ها در نگاشتن شرح حال زندگانی فرزندانِ امام حسین (علیه‏السلام) گردیده است. قراین و شواهدی نیز در دست است که رقیه (علیهاالسلام) را فاطمه صغیره می‏خوانده‏اند. احتمال دارد همین موضوع سبب غفلت از نام اصلی ایشان شده باشد.(5)

بنابراین، نیامدن نام حضرت رقیه (علیهاالسلام)، در کتاب‏های تاریخی، اگر چه شک در وجود تاریخی او را تقویت می‏کند، اما هرگز دلیل بر نبودن چنین شخصیتی در تاریخ نیست. افزون بر آن، مهم‏ترین دلیلِ فراموشی یا کم رنگ شدن حضور این شخصیت، زندگانی کوتاه ایشان است که سبب شده ردّ کمتری از ایشان در تاریخ به چشم بخورد. در مورد حضرت علی اصغر (علیه‏السلام) نیز به جرأت می‏توان گفت: اگر شهادت او بحبوحه نبرد و وجود شاهدان بسیار بر این جریان نبود، نامی از حضرت علی اصغر (علیه‏السلام) نیز امروز در بین کتاب‏های معتبر شیعه به چشم نمی‏خورد؛ زیرا تاریخ ‏نویسی فنی است که با جمع آوری اقوال سر و کار دارد که بسیاری از آن‏ها شاهد عینی نداشته و به صورت نقل قول گرد هم آمده است. تنها موضوعی که در آن مورد بحث و بررسی قرار می‏گیرد، درستی و یا نادرستی آن از حیث ثقه بودن راوی است که البته این موضوع فقط در تاریخ اسلام وجود دارد. اما به عنوان نمونه، در بحث حدیث، معرفه‏ها و مشخصه‏های دیگری نیز برای سنجش درستی اخبار، موجود می‏باشد که خبر را با تعادل و نیز تراجیح، علاج معارضه و تزاحم، بررسی دلالت و عملیات‏های دیگر مورد بررسی قرار می‏دهند.

افزون بر مطالب بالا، شاهد قوی نیز بر اثبات وجود ایشان در تاریخ ذکر شده است. ابتدا گفتگویی که بین امام و اهل حرم در آخرین لحظات نبرد حضرت سیدالشهدا (علیه‏السلام) هنگام مواجهه با شمر، رخ می‏دهد. امام رو به خیام کرده و فرمودند: "اَلا یا زِینَب، یا سُکَینَة! یا وَلَدی! مَن ذَا یَکُونُ لَکُم بَعدِی؟ اَلا یا رُقَیَّه وَ یا اُمِّ کُلثُومِ! اَنتم وَدِیعَةُ رَبِّی، اَلیَومَ قَد قَرَبَ الوَعدُ"؛ ای زینب، ای سکینه! ای فرزندانم! چه کسی پس از من برای شما باقی می‏ماند؟ ای رقیه و ای ام‏کلثوم! شما امانت‏های خدا بودید نزد من، اکنون لحظه میعاد من فرارسیده است.(6)

در مورد تشابه اسمی رقیه (علیهاالسلام) و فاطمه صغیره به یک جریان تاریخی اشاره می‏کنیم. مسلم گچ‏کار از اهالی کوفه می‏گوید: «وقتی اهل بیت (علیهم‏السلام) را وارد کوفه کردند، نیزه داران، سرهای مقدس شهیدان را جلوی محمل زینب (علیهاالسلام) می‏بردند. حضرت با دیدن آن سرها، از شدت ناراحتی، سرش را به چوبه محمل کوبید و با سوز و گداز شعری را با این مضامین سرود:

ای هلال من که چون بدر کامل شدی و در خسوف فرورفتی! ای پاره دلم! گمان نمی‏کردم روزی مصیبت تو را ببینم. برادر! با فاطمه خردسال و صغیرت، سخن بگو که نزدیک است دلش از غصه آب شود. چرا این قدر با ما نامهربان شده ‏ای؟ برادرجان! چقدر برای این دختر کوچکت سخت است که پدرش را صدا بزند، ولی او جوابش را ندهد.»(7)

حضرت زینب (علیهاالسلام) در این شعر از رقیه (علیهاالسلام) به فاطمه صغیره یاد می‏کند و این مسأله را روشن می‏کند که فاطمه صغیره که در بعضی از کتاب‏ها از او یاد شده، همان دختر خردسالی است که در خرابه شام جان داده است.

گفتار کتاب‏های تاریخی

 کامل بهائی

قدیمی‏ترین کتابی که از حضرت رقیه (علیهاالسلام) به عنوان دختر امام حسین(علیه‏السلام) یاد کرده است و شهادت او را در خرابه شام می‏داند، همین کتاب است. این کتاب، اثر عالم بزرگوار، شیخ عمادالدین الحسن بن علی بن محمد طبری امامی است که به امر وزیر بهاءالدین، حاکم اصفهان در روزگار سلطنت هلاکوخان، نوشته شده است. به ظاهر، نام گذاری آن به کامل بهائی از آن روست که به امر بهاءالدین نگاشته شده است.

 اللهوف

یکی دیگر از کتاب‏های کهن که در این زمینه مطالبی نقل نموده، کتاب اللهوف از سیدبن طاووس است. باید دانست احاطه ایشان به متون حدیثی و تاریخی اسلام و شیعه، ممتاز و چشم‏گیر است. وی می‏نویسد:

 نام حضرت رقیه (علیهاالسلام) بارها بر زبان امام حسین (علیه‏السلام) جاری شده است. این مطلب در مقتل ابومخنف نیز هست که حضرت پس از شهادت علی اصغر (علیه‏السلام)، فریاد برآورد: «ای ام کلثوم، ای سکینه، ای رقیه، ای عاتکه و ای زینب! ای اهل بیت من! خدانگهدار؛ من نیز رفتم». این مطلب را سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی (وفات: 1294 ه .ق) در کتاب ینابیع المودة از مقتل ابومخنف نقل می‏کند.

 دیدگاه آیت الله العظمی گلپایگانی (ره)

از آیت الله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی (ره) در مورد حضرت رقیه (علیهاالسلام) و مرقد ایشان در دمشق و هم چنین داستان تعمیر قبر حضرت که به دستور خود ایشان، به وسیله رویای صادقه‏ای انجام گرفت، پرسیدند. ایشان فرمود:

این گونه مطالب که نقل شده است، هیچ گونه محال بودنی از نظر عقلی ندارد؛ لکن از اموری که اعتقاد به آن لازم و واجب باشد، نیست.

 پی نوشت:

________________________________ 

1ـ الاربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، بی‏تا، ج2، ص216 ؛ الطبرسی، ابوعلی فضل بن الحسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، بیروت، دار المعرفة، 1399 ه .ق، ص251.

2ـ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، 1378 ه . ش، ج2، ص200، اعلام الوری، ص251.

3ـ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، چاپ اول، 1416 ه . ق، ج5، ص293.

4ـ ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404 ه . ق، ج44، ص210.

5ـ محمدی اشتهاردی، محمد، سرگذشت جان سوز حضرت رقیه (علیهاالسلام)، تهران، انتشارات مطهر، 1380 ه . ش، ص 12.

6ـ جمعی از نویسندگان، موسوعة کلمات الامام الحسین (علیه‏السلام)، قم، دارالمعروف، چاپ اول، 1373 ه . ش، ص 511.

7ـ قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، تهران، مکتبة‏الاسلامیة، 1368 ه . ق، ص 252؛ بحارالانوار، ج 45، ص 115.



نویسنده : خادم حرم حضرت عبدالعظیم
تاریخ : چهارشنبه 92 بهمن 30
زمان : ساعت 3:19 صبح
آیا اسرای کربلا بعد از 40 روز به کربلا بازگشتند؟
| نظر بدهید

درباره اربعین اختلاف نظر است. سه دیدگاه از اهمیت بیشتری برخوردار است:

1. بعضی عقیده دارند اهل بیت امام حسین(علیه السلام) در سال 61 هجری از شام برگشته و در بیستم صفر همان سال در کربلا با جابر بن عبدالله انصاری ملاقات کردند و همگان برای امام عزاداری نمودند(1). از این اربعین به عنوان اربعین اوّل یاد می‌شود. این دیدگاه از شهرت بیشتری برخوردار است. 

مرحوم سید محمدعلی قاضی طباطبایی کتابی مستقل برای اثبات این ادعا تدوین کرده است(2) مرحوم ابن طاووس از طرفداران این دیدگاه است وی می‌نویسد: «راوی گفت: چون زنان و عیالات حسین(علیه السلام) از شام بازگشتند و به کشور عراق رسیدند، به راهنمای قافله گفتند ما را از راه کربلا ببر، پس آمدند به قتلگاه رسیدند، دیدند جابر بن عبدالله انصاری و جمعی از بنی‌هاشم و مردانی از اولاد پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) آمدند برای زیارت قبر حسین(علیه السلام) پس همگی به یک هنگام در آن سرزمین گرد آمدند و با گریه و اندوه و سینه‌زنی با هم ملاقات کردند و مجلس عزایی که دل‌ها را جریحه‌دار می‌کرد، برپا نمودند و زنانی که در آن نواحی بودند، جمع شدند و چند روزی به همین منوال گذشت»(3)ابن نما(4) و برخی مقتل‌نویسان دیگر نیز طرفدار این نگرش هستند(5).طرفداران این دیدگاه شواهد و قرائنی را دستمایه خویش قرار داده و دلائل مخالفان دیدگاه خود را پاسخ داده‌اند.

2. بعضی دیگر برگشت اهل بیت به کربلا و ملاقات آنان با جابر را قبول ندارند.بر اساس این دیدگاه اربعین وجود نداشته است که تاریخ و نحوه رفتن اهل بیت (علیهم السلام) به کربلا مطرح باشد. مرحوم آیتی از طرفداران این نگرش است: در داستان آمدن اهل بیت(علیهم السلام) از شام به عراق و رسیدن آنها در اربعین یعنی بیستم صفر به کربلا را به هیچ وجه نمی‌توان قبول کرد یا سند قابل اعتماد برای افسانه تاریخی به دست داد. اهل بیت عصمت (علیهم السلام) در ماه رجب سال 60 هجری از مدینه به مکه رفتند... پس از مدتی که در کوفه گرفتار بوده‌اند، طبق دستوری که از شام رسید، آنان را به شام فرستادند و از آن جا هم بعد از مدتی که معلوم نیست، به مدینه طیبه بازگشتند و حق آن است که تاریخ حرکت اهل بیت به شام و تاریخ رسیدن آنان به شهر دمشق و مدت توقف اسیران در مرکز حکومت یزید و تاریخ حرکت آنان از دمشق به طرف مدینه و تاریخ ورود آنان به شهر مقدس مدینه، هیچ کدام از این‌ها به درستی معلوم نیست»(6).استاد شهید مطهری نیز رفتن اهل بیت به کربلا و ملاقات آنان با جابر بن عبدالله را قبول ندارد(7).به نظر ایشان، مدت زمانی و تاریخ رفت و برگشت آنها به گونه‌ای استکه امکان ندارد پس از چهل روز دوباره به کربلا برگشته باشند. طرفداران این دیدگاه برخی از شواهد را دستمایه خویش قرار داده و اربعین اوّل را به صورت عادی از محالات دانسته‌اند(8).

3. بعضی دیگر بر این عقیده هستند که اربعین وجود داشته است؛ بدین معنا که اهل بیت (علیهم السلام) در کربلا حضور یافته و برای امام حسین (علیه السلام) و یاران او عزاداری کرده‌اند. ولی در سال اوّل و یا سال‌های بعد بوده است، معلوم نیست.(9)از آن چه گذشت می‌توان نتیجه گرفت که بر اساس مبنای اوّل مدت چهل روز از آغاز حرکت اهل بیت (علیهم السلام) تا برگشت آنان به کربلا طول کشیده است؛ ولی بر اساس مبنای سوم اربعین وجود داشته و اهل بیت (علیهم السلام) به کربلا بازگشته‌اند، اما تاریخ و مدت آغاز حرکتاهل بیت از کربلا و بازگشت آنان بدان‌جا معلوم نیست، همچنین معلوم نیست برگشت در سال اوّل بوده است یا سال بعد. اما بر اساس دیدگاه دوم اصلاً ملاقات با جابر وجود نداشته تا تاریخ حرکت اهل بیت (علیهم السلام) از شام به کربلا و پیمودن مسافت شام تا آن شهر مطرح باشد.

 منبع: واحد پاسخ به سوالات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

 پی­­نوشت:

 ______________________________________

1ـ علی نجاتی، قطعه از بهشت، ج 2، ص 607.

2ـ تحقیقی دربارهُ اربعین حسین(ع)، ص 608 به بعد.

3ـ عاشورا، ص 148 ـ 149.

4ـ مثیر الاحزان، ص 59.

5ـ قاضی طباطبایی، تحقیقی درباره امام حسین(ع)، ص 12 به بعد.

6ـ بررسی تاریخی حسین، ج 1، ص 30.

7ـ حماسه ترجمه لهوف، ص 196.

8ـ علی نجاتی، پیشین، ص 609.

9ـ همان، ص 612.



نویسنده : خادم حرم حضرت عبدالعظیم
تاریخ : چهارشنبه 92 بهمن 30
زمان : ساعت 2:44 صبح
گاه شمار حرکت امام حسین علیه السلام + اینفوگرافی
| نظر

گاه شمار حرکت کاروان امام حسین علیه السلام تا کربلا و حرکت کاروان اسرا به شام در اینفوگرافی زیر به تصویر کشیده شده است. 

ghiyam_emam_Hosein_-_Copy_(2).jpg

برای دیدن اینفوگرافی در سایز بزرگتر اینجا را کلیک کنید.



نویسنده : خادم حرم حضرت عبدالعظیم
تاریخ : چهارشنبه 92 بهمن 30
زمان : ساعت 2:41 صبح
خادم زائران پیاده روی اربعین + کفاشی
| نظر بدهید

به گزارش خبرنگار هیأت محبان سیدالکریم (ع) به نقل از وب سایت رسمی آستان قدس حسینی ، شماری از جوانان ایرانی با واکس زدن و تمیز کردن کفش های زائران امام حسین علیه السلام به زائران آن امام خدمت می کنند. این 15 جوان ایرانی با بیان اینکه خادم امام حسین علیه السلام از جهنم دور است از استان تهران و همدان به کربلا آمده‌اند تا ضمن تشرف به زیارت مرقدین مطهر حسینی و عباسی اینگونه به زائران محترم خدمت کنند. آن ها هدف از این اقدام را خدمت به سید الشهدا علیه السلام اعلام کرده‌اند و می گویند این چهارمین سالی است که در دهه اول ماه محرم الحرام اینگونه به زائران سید الشهدا علیه‌السلام خدمت می کنند. 

به نظر شما چه تیتری می تواند مناسب تصاویر عمل آن ها باشد؟ (شما می توانید عناوین پیشنهادی خود را در قسمت نظرات وارد کنید.)

 2.jpg

 

484-2-222.jpg

 

484-3-333.jpg

 

484-4-444.jpg



نویسنده : خادم حرم حضرت عبدالعظیم
تاریخ : چهارشنبه 92 بهمن 30
زمان : ساعت 2:39 صبح
چشمه ای که دور قبر حضرت ابوالفضل علیهالسلام طواف می کند
| نظر بدهید

 

                      

به گزارش خبرنگار هیأت محبان سیدالکریم (ع) به نقل از پایگاه اطلاع رسانی حج : این ها تصاویری است از چشمه آب زلالی که صدها سال است گرداگرد قبر اصلی حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در زیر حرم مطهرش در کربلا طواف می‌کند و این است اجر تشنه‌ماندن او بر لب فرات به احترام تشنگی برادر. همان آبی که بر فرزندان پیامبر در ظهر عاشورای 14 قرن پیش بستند، امروز در حرم قمر بنی هاشم علیه‌السلام، به طرز معجره آسایی نابینا را بینا می‌کند، بیمار سرطانی را شفا می‌دهد و از 50 سال قبل تاکنون این آب در یک سطح ثابت مانده و هر چه از آن استفاده می‌شود نه کم و نه زیاد می‌شود. شیخ عباس 74 ساله، که 36 سال خادم حرم حضرت عباس علیه السلام است، در مورد جریان آب دور قبر علمدار کربلا گفت: قبلا دو چشمه در سرداب مطهر وجود داشت که از 400 سال قبل که آب لوله کشی نبود این آب مرتب می‌جوشیده و از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج می‌شد که مزه و طعم آن آب از بهترین آب معدنی امروز هم بهتر بود و آن سرداب پله داشت. مردم می‌آمدند و از آن آب به عنوان تبرک استفاده می‌کردند و آب در تابستان خنک و در زمستان گرم بود. از 50 سال قبل تاکنون این آب در یک سطح ثابت مانده و هر چه از آن استفاده می‌شود نه کم و نه زیاد می‌شود. وی ادامه داد: شما به خوبی می‌دانید اگر آب به مدت 10 روز در یک جا بماند گندیده می‌شود، اما این آب با وجود اینکه درب ورودی آن بسته شده مانند گلاب می‌ماند و در اطراف قبر مطهر حضرت قمربنی هاشم علیه السلام حلقه زده و همچنان بسیار تازه و معطر مانده است. شیخ عباس ادامه داد: این آب به ارتفاع یک متر بالاتر از قبر قرار دارد، اما هرگز وارد مرقد مطهر نشده و من این‌ها را به چشم خود دیده ام و بارها شاهد بوده ام چقدر افراد کور وارد حرم شده و چند قطره از این آب در چشمان آنها ریخته شده و بینا شده اند و یا افرادی دارای امراض پوستی و سرطانی با استفاده از این آب شفا پیدا کرده اند. وی ادامه داد: مگر آب دریای رحمت آقا تمام می‌شود. هم اکنون در بخش درب صاحب الزمان مرقد مطهر ابوالفضل علیه السلام پنجره کوچکی قرار دارد که وصل به سرداب حرم است و اگر نگاه کنید از آن مرتب بوی گلاب می‌آید و این همان آبی است که متأسفانه خادمان کنونی در ورودی آن را و راه رسیدگی به سرداب را به روی زوار بسته اند.  

104_copy1_(2).jpg

 

104_copy1_(1).jpg

 

104_copy1_(4).jpg

 

104_copy1_(5).jpg



نویسنده : خادم حرم حضرت عبدالعظیم
تاریخ : چهارشنبه 92 بهمن 30
زمان : ساعت 2:32 صبح
ساخت کتیبه قتلگاه امام حسین علیه السلام
| نظر بدهید

مسئول کارگاه آفرینش‌های هنری ستاد بازسازی عتبات اصفهان از ساخت کتیبه قتلگاه امام حسین علیه‌السلام در اصفهان خبر داد.

به گزارش خبرنگار هیأت محبان سیدالکریم(ع) به نقل از«پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام»، محمد حسین ایرانپور، مسئول کارگاه آفرینش‌های هنری ستاد بازسازی عتبات اصفهان گفت:کتیبه قتلگاه امام حسین علیه السلام که سرتاسر بالای قتلگاه نصب می شود در ابعاد 4.25 متر در 80 سانتی‌متر در حال ساخت است که با توکل بر خدا و عنایات ائمه معصومین علیهم‌السلام تا یک ماه دیگر به پایان می رسد. وی افزود: برای ساخت این کتیبه از هنرهای قلم زنی، میناکاری، طلاکاری و نجاری استفاده می شود و این کتیبه مزین به القاب سیدالشهدا علیه السلام مانند یا شهید مظلوم، یا غریب، یا مقتول و جمله الـسـلامُ عـلـى الـدمـاءِ الـسـائـلاتِ ... است. ایرانپور افزود: قلمزنی درب باب الراس حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام در کارگاه آفرینش‌های هنری ستاد بازسازی عتبات اصفهان در حال انجام است که بانی ساخت آن مردم ساوه هستند. وی از ساخت ده درب حرم سامرا نیز خبر داد و افزود: این درب ها در کارگاه آفرینش‌های هنری ستاد بازسازی عتبات در اهواز توسط هنرمندان اصفهانی در حال ساخت است و 5 قلمزن اصفهانی بر روی آنها کار می کنند. مسئول کارگاه آفرینش‌های هنری ستاد بازسازی عتبات اصفهان در ادامه از ساخت درب باب القبله حرم موسی بن جعفر علیه السلام در ابعاد 3.40 در 3 متر خبر داد و افزود: برای ساخت این درب هنرمندان قلمزن و میناکار هنر خود را به نمایش گذاشته اند. ایرانپور از ساخت کتیبه های ضریح امام موسی کاظم علیه السلام و امام جواد علیه السلام خبر داد و گفت: 138 کتیبه در حال ساخت است که با هنرهای مینا و طلاکاری تزیین شده است. وی همچنین از ساخت درب ورودی حضرت مسلم نیز خبر داد و گفت: در سال های گذشته به همت هنرمندان، 23 درب حرم حضرت امیرالمومنین علیه السلام و سیدالشهدا علیه السلام به عتبات عالیات ارسال شد. ایرانپور گفت: دشمنان همیشه در طول تاریخ تلاش کرده‌اند ارزش‌های دینی و مذهبی ما را کمرنگ و یا حذف کنند،‌اما به لطف خون پر برکت امام حسین علیه السلام ‌ایران همواره در طول تاریخ سرافراز بوده است و همیشه در مقابل دشمنان ایستاده است. مسئول کارگاه آفرینش‌های هنری ستاد بازسازی عتبات اصفهان گفت: هنرمندان در این کارگاه با خلوص نیت و عاشقانه با استفاده از ابزار هنر برای حفظ شعائر الهی و اسلامی تلاش می کنند چرا که معتقدند ائمه معصومین علیه السلام برای انتقال و تقویت آموزه های دینی و الهی از همه چیز خود گذشتند.



نویسنده : خادم حرم حضرت عبدالعظیم
تاریخ : چهارشنبه 92 بهمن 30
زمان : ساعت 2:28 صبح
رونمایی از پرده مضجع حرم مطهر امام حسین علیه السلام / گالری تصوی
| نظر بدهید

به گزارش خبرنگار هیأت محبان سیدالکریم (ع) به نقل از سایت «پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام»، پرد‌ه‌برداری از این پوشش که به دست هنرمندان اصفهانی تهیه شده است در آستانه میلاد باسعادت امام حسن عسکری علیه السلام برگزار شد.
این اثر ارزشمند در طی دو سال گذشته و با زحمات 14 نفر از بانوان هنرمند در کارگاه آفرینش‌های هنری ستاد بازسازی عتبات عالیات استان اصفهان در 18 متر مربع و از جنس مخمل جیر آماده شده که با پنج‌هزارمثقال ملیله خالص، 56 کیلوگرم سنگ‌های قیمتی نظیر یاقوت، زمرد، مروارید و 300 مثقال طلا تزیین شده است.

طراحی این پوشش شامل خطوط آیات قرآن کریم، اسماء مطهر الله وائمه نقش بسته در سبدهای گل و ترنجی با مضمون ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه است که در کنار 230 کتیبه، جلوه‌ای زیبا به آن بخشیده است.

rukesh-esfahan-1.jpg

 

rukesh-esfahan-2.jpg

 

rukesh-esfahan-3.jpg

 

rukesh-esfahan-4.jpg

 

rukesh-esfahan-6.jpg

 

rukesh-esfahan-7.jpg

 

rukesh-esfahan-10.jpg

 

rukesh-esfahan-11.jpg



نویسنده : خادم حرم حضرت عبدالعظیم
تاریخ : چهارشنبه 92 بهمن 30
زمان : ساعت 2:24 صبح


مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
Design By : Ashoora.ir



 

کل بازدید: 152737
بازدید امروز: 29
بازدید دیروز: 31
تعداد کل پست ها: 347

دانشنامه عاشورا

روزشمار محرم عاشورا






پایگاه جامع عاشورا